خاطرات

دلم گرفت

معمولا شبها که کم کم می خوام دکمه ی خاموش مغزم رو بزنم احساسات روز فرصت جولان پیدا می کنن دیشب در مرز بین خواب و بیداری اول دختر سیزده ساله ای رو که صبح اومده بود درمانگاه به یاد اوردم و دلم از حجم غمش فشرده شد دختری که با طپش قلب اومده بود در ظاهر خیلی قوی و مستقل...

یک حس خوب

دیروز یکی از مریضا از گرگان تماس گرفتن .خانوم جوانی که دو سال با مشکل اریتمی و احساس طپش درگیر بودن.ایشون رو واسه Epsارجاع داده بودن . وقتی من مریض رو ویزیت کردم به نظرم می شد با درمان دارویی حال مریض رو بهتر و اریتمی رو کنترل کرد.براش دارو دادم و گفتم دیگه نمی خواد...

تماس با دکتر مرجان ثابتی